هستى شناسى
بسم رب المهدی
اشهد ان
مولانا امیرالمومنین علی ولی الله
لعن الله
قاتلیک یا فاطمه الزهرا
سلام الله علیها
هستى شناسى
آفرينش جهان
خلق را ايجاد نمود و بدون نياز به انديشه و فكر و استفاده از تجربه، آفرينش را آغاز كرد و بىآنكه حركتى ايجاد كند و تصميم آميخته با اضطرابى در او راه داشته باشد جهان را ايجاد نمود. پديد آمدن هر يك از موجودات را بوقت مناسب خود موكول ساخت و در ميان موجودات با طبايع متضاد هماهنگى بر قرار نمود. (1) در هر كدام طبيعت و غريزه مخصوص به خودشان آفريد و آن غرايض را ملازم و همراه آنها گردانيد. او پيش از آنكه آنها را بيافريند از تمام جزئيات و جوانب آنها آگاه بود و به حدود و پايان آنها احاطه داشت و به اسرار درون و بيرون آنها آشنا بود. پس از آن خداوند طبقات جو را از هم گشود (2) و اطراف آن را باز كرد و فضاهاى خالى ايجاد نمود و در آن آبى كه امواج متلاطم آن روى هم مىغلطيدند، جارى ساخت و آن را بر پشتبادى شديد و طوفانى كوبنده حمل نمود پس از آن باد را به بازگرداندن آن فرمان داد و بر نگهداريش آن را مسلط ساخت و به حدى كه بايد مقرون نمود فضاى خالى در زير آن گشوده و آب در بالاى آن در حركتبود سپس خداوند طوفانى برانگيخت كه جز متلاطم ساختن آن آب كار ديگرى نداشت و بطور مداوم امواج آب را در هم مىكوبيد. طوفان بشدت مىوزيد و از نقطهاى دور سرچشمه مىگرفتبعد از آن به آن فرمان داد تا آبهاى متراكم و امواج عظيم آب را بر هم زند و امواج اين درياها را به هر سو بفرستد پس آن را همانند مشكى به هم زد. و با همان شدت كه در فضا مىوزيد بر امواج آب نيز حملهور شد. از اولش بر مىداشت و به آخرش فرو مىريخت. قسمتهاى ساكن آب را به امواج متحرك مىپيوست آبها روى هم انباشته شدند و همچون قله كوه بالا آمدند و امواج روى آب كفهائى بيرون فرستاد و آن را در هواى باز و جوى وسيع بالا برد و از آن هفت آسمان را پديد آورد. آسمان پائين را همچون موج مهار شده و آسمان برترين را همچون سقفى محفوظ و بلند قرار داد بدون اينكه نياز به ستون براى نگهدارى آن باشد و نه ميخهائى كه آن را بندد سپس آسمان پائين را به وسيله كواكب و نور ستارگان درخشان زينتبخشيد و در آن چراغى روشنى بخش و ماهى نور افشان به جريان انداخت كه در مدارى متحرك و صفحهاى جنبنده بگردند. (3)
آفرينش فرشتگان
پس آنگاه آسمانهاى بالا را از هم گشود و مملو از فرشتگان مختلف ساخت (4) گروهى از آنان هميشه به سجدهاند و ركوع ندارند و يا به ركوعند و قيام نمىكنند و يا در صفوفى كه هرگز از هم پراكنده نمىگردد قرار دارند و يا همواره تسبيح مىگويند و هرگز خسته نمىشوند. هيچگاه خواب چشمان آنها را نمىپوشاند و عقول آنها گرفتار نسيان و سهو نمىگردد بدن آنها به سستى نمىگرايد و غفلت و نسيان بر آنان عارض نمىشود و گروهى ديگر امينان وحى او و زبان او به سوى پيامبرانند و پيوسته براى رساندن حكم و فرمانش در رفت و آمدند. جمعى ديگر حافظان بندگان اويند و دربانان بهشت او، بعضى از آنها پايشان در طبقات پائين زمين ثابت و گردنهاشان از آسمان بالا گذشته و اركان وجودشان از اقطار جهان بيرون رفته و كتفهاى آنها براى حفظ پايههاى عرض خدا آماده است و در برابر عرض او سر را پايين افكندهاند و در زير آن بالها را به خود پيچيدهاند. در ميان آنها با كسانى كه در مراتب پائينتر قرار دارند حجاب عزت و پردههاى قدرت فاصله انداخته است. هرگز پروردگار خود را با نيروى وهم تصوير نكنند و صفات مخلوقان را براى او قائل نشوند. هرگز وى را در مكانى محدود نمىسازند و با چشم به او اشاره نمىكنند.
پىنوشتها:
(1)«و لائم بين مختلفاتها» (هماهنگى برقرار كرد) ممكن استيك تفسير اين جمله اين باشد كه جهان ماده را از اتم به وجود آورده كه داراى قسمتهاى مثبت و منفى است و اين هر دو در عين اينكه در دو قطب متقابل قرار دارند با هم سازش كرده و ساختمان اتم را به وجود آوردهاند.
(2)«ثم انشاء سبحانه فتق الاجواء» (هماهنگى جو را هم از هم گشود) در اين قسمت امام(ع) به چگونگى آفرينش جهان پرداخته كه در ابتدا فضا و جو و هوا را آفريده و آبى در آن به وجود آورده و بادها را فرمان داده است تا آنها را به شدت به هم بزنند تا آنجا كه كفهائى روى آب قرار گرفته و آسمانها را با چنين وضعى به وجود آورده است.
از نظر دانشمندان امروز پيدايش جهان به اين صورت است كه ابتدا تودهاى گاز بوده و سپس با حركت دورانى كه داشته به حلقههاى مختلفى تقسيم شده و از هم جدا گرديدهاند و شايد تعبير امام(ع) به آب و كفهاى روى آب اشاره به همين مطالب باشد زيرا تودههاى گاز آنچنان فشرده و متكائف بودند كه شباهتبه مواد مذاب داشتند. از اين مواد آنها كه سبكتر بودند در بالا قرار داشتند و مواد سنگينتر در درون و زير. اين همان چيزى است كه از آن تعبير به كفهاى روى آب شده است كه پس از جدايى از توده مركزى كرات آسمان را تشكيل دادند.
(3)همانطور كه سابقا نيز اشاره كرديم پيدايش كرات آسمانى از آب نه به معنى پيدايش از همين آبهاى معمولى استبلكه منظور مواد مذابى است كه كرات آسمانى را ساخته است. بنابراين امواجى هم كه به وجود آمدند در همين مواد مذاب بودند و منظور از هفت آسمان هفت جهان بزرگ است كه مجموعه جهانى كه ما در آن زندگى مىكنيم و تمام كراتى كه با چشم و وسايل مختلف ديده مىشود يكى از آنها و پائينترين آنها است. به همين دليل مىفرمايد: «آسمان پائين را به وسيله كواكب و نور ستارگان درخشان زينتبخشيد». و اما اينكه مىفرمايد: «آسمان برترين را همچون سقفى محفوظ و بلند قرار داد بدون اينكه نياز به ستونى داشته باشد» ممكن است اشاره به قانون جاذبه بوده باشد كه عوالم بالا را در محل خود نگاه مىدارد بدون اينكه ستونى مرئى در ميان باشد.
(4)«فلماهن اطوارا...» (مملو از فرشتگان ساخت) در اينجا امام(ع) به دستههاى مختلف فرشتگان اشاره فرموده است و شايد بتوان استفاده كرد كه مقصود از بعضى از گروههاى فرشتگان نيروهائى است كه خداوند در جهان آفرينش قرار داده است همانند اين قسمت: «منهم الثابتة فى الارضين السفلى اقدامهم...» (گروهى از آنها در طبقات پائين زمين پاهايشان ثابت است و سرهاى آنها در آسمانها است.) كه ممكن است اشاره به نيروى جاذبه عمومى باشد و اين منافات با اين حقيقت ندارد كه گروهى از فرشتگان موجوداتى عاقل و صاحب درك و شعورند و يا واسطه وحى مىباشند.
نهج البلاغه آيت الله مكارم - خطبه اول