نهج البلاغه موضوعى - فصل دوم - بخش پنجم - آموزش نظامى
بسم رب المهدی
اشهد ان
مولانا امیرالمومنین علی ولی الله
لعن الله
قاتلیک یا فاطمه الزهرا
سلام الله علیها
نهج البلاغه موضوعى
بخش
پنجم -
جهاد
4. آموزش
نظامى
655. مبارز سركش به خاك افتد؟
لا بنه الحسن : لا تدعون اءلى مبارزة ، و اءن دعيت اءليها فاءجب ، فان الداعى باغ ، و الباغى مصروع
امام على به فرزند خود حسن عليه السلام فرمود: هرگز مبارز مطلب ، اما اگر به مبارزه دعوت شدى بپذير، زيرا آن كه به مبارزه فرا خواند سر كش است و سركش به خاك افتد. (649)
656. حمايت از يكديگر در عرصه ميدان
من كلامه لاصحابه فى ساحة الحرب بصفين -: و اءى امرى منكم اءحس من نفسه رباطة جاءش عند اللقاء، و راى من اءحد من اءخوانه فشلا، فليذب عن اءخيه بفضل نجدته التى فضل بها عليه كما يذب عن نفسه ، فلو شاء الله لجعله مثله
در قسمتى از سخنان آن حضرت در ميدان جنگ صفين آمده است : هر كدام شما كه در هنگام رويارويى با دشمن در دل خويش احساس دليرى داشت و در برابر خود ترس و خوفى ديد، بايد به سبب برترى و دليرى كه خداوند ارزانى اش داشته است ، از برادر خويش دفاع كند، همان گونه كه از خويشتن دفاع مى كند، زيرا كه اگر خدا مى خواست او را نيز همچون ولى دلير مى آفريد. (650)
657. ثابت قدم در جنگ
لابنه محمد بن الحنفية لما اءعطاه الراية يوم الجمل -: تزول الجبال و لا تزل ! عض على ناجذك . اءعر الله جمحمتك . تد فى الارض قدمك . ارم ببصرك اءقصى القوم و غض بصرك و اعلم اءن النصر من عند الله سبحانه
امام على عليه السلام به فرزندش محمد بن حنفيه هنگاى كه پرچم را به دست او داد فرمود: فرزندم ! اگر كوه ها از جاى كنده شوند، تو پابرجا باش . دندان ها را روى هم بفشار. جمجمه ات را به خدا بسپار، قدمت را روى زمين چونان ميخ فرورفته ثابت بدار، چشم به آخرين صفوف دشمن بدوز، و ديده از نيروها و بارقه هاى شمشير آنان بپوش و خيره مباش و بدان كه پيروزى از نزد خداوند سبحان است . (651)
658. آموزش فنون جنگى
فى تعليم الحرب و المقاتله -: معاشر المسلمين ، استشعروا الخشية ، و تجلبوا السكينة و عضوا على النواجذ، فانه اءنبى للسيوف عن الهام و اءكملوا اللامة و قلقوا السيوف فى اءغمادها قبل سلها. و الحظوا الخزر و اطعنوا الشزر، و نافحوا بالظبا، و صلوا السيوف بالخطات و اعلموا اءنكم بعين الله
امام على عليه السلام در آموزش فنون جنگ و جنگجويى مى فرمايد: اى گروه مسلمانان ! خدا ترسى را جامه زيرين خود كنيد و رداى آرامش را بپوشيد و دندان هايتان را بر هم بفشريد؛ زيرا كه اين كار تاءثير شمشيرها را بر سر كمتر مى كند، زره كامل بپوشيد و پيش از بركشيدن شمشيرها آن ها را در نيامشان بجنبانيد و خشمگنانه با گوشه چشم بنگريد و از چپ و راست نيزه بزنيد و با تيزى شمشيرها ضربه زنيد و با پيش نهادن گام هايتان شمشيرها را به دشمن برسانيد و بدانيد كه زير نظر خدا هستيد. (652)
659. رموز شكست در جهاد
اءول ما تغلبون عليه من الجهاد، الجهاد باءيد يكم ، ثم باءلسنتكم ، ثم بقلوبكم ؛ فمن لم يعرف بقلبه معروفا، و لم ينكر منكرا، قلب فجعل اءعلاه اءسفه و اءسفله اءعلاه
او لين چيزى كه در جهاد از آن شكست مى خوريد، جهاد با دست هايتان است ، بعد با زبان هايتان ، سپس با دل هايتان ، پس آن كه با دلش خوبى ها را نشناسد و با بدى ها به مبارزه برنخيزد، قلبش واژگونه مى شود، بالاى آن پايين و پايين آن بالا مى شود. (653)
660. جايگاه سربازان مسلح و غير مسلح
قدموا الدارع ، و اءخروا الحاسر، و عضوا على الاضراس ، فانه اءنبى للسيوف عن الهام ؛ و التووا فى اءطراف الرماح ، فاءنه اءمور للاسنة ؛ و عضوا الابسار، فانه اءربط للجاش ، و اءسكن للقلوب ، و اءميتوا الاصوات ، فانه اءطرد للفشل
زره پوشان را در صف جلو و بى زرهان را در صفوف عقب قرار دهيد و دندان ها را برهم بفشاريد كه اين كار تاءثير شمشير را بر سر كمتر مى كند و در اطراف نيزه ها پيچ و تاب خوريد كه با اين كار در برابر نيزه ها بهتر مى توان جا خالى كرد، ديدگان را فرو اندازيد كه اين كار بيشتر قوت قلب و آرامش دل مى بخشد، صداهاى خود را خاموش كنيد كه اين كار در زدودن ترس و سستى مؤ ثر است . (654)
661. جهاد سه گانه
الله الله فى الجهاد باءموالكم و اءنفسكم و اءلسنتكم فى سبيل الله
خدا را، خدا را، در مورد جهاد با اموال ، جان ها و زبان هاى خويش در نظر بگيريد. (655)
662. نيروى خشم را تيز كنيد!
من اءحد سنان الغضب لله قوى على قتل اءشداء الباطل
هر كه براى خدا سرنيزه خشم خود را تيز كند، بر كشتن سردمداران باطل نيرومند گشته و پيروز شود. (656)
663. گزيده ترين سران سپاه
وليكن آثر رؤ وس جندك عندك من واساهم فى معونته ، و اءفضل عليهم من جدته ، بما يسعهم و يسمع من وراء هم من خلوف اءهليهم ، حتى يكون همهم هما واحدا فى جهاد العدو؛ فان عطفك عليهم يعطف قلوبهم عليك ... فافسخ فى آمالهم و ؤ اصل فى حسن الثناء عليهم و تعديد ما اءبلى ذوو البلاء منهم ؛ فان كثرة الذكر لحسن اءفعالهم تهز الشجاع ، و تحرض الناكل ، اءن شاء الله
بايد گزيده ترين سران سپاه نزد تو آن كسى باشد كه با ديگران هميارى كند و آنچه دارد به آنان ببخشد، چندان كه خود و خانودهده شان را كه بر جايى گذاشته اند به خوبى تاءمين كنند، تا همگى در جهاد و مبارزه با دشمن هماهنگ شوند؛ چه مهربانى تو با آنان دل هاى ايشان را به تو مهربان مى كند.. آرزوهاى آنان را برآؤ ر و پيوسته از آنان ستايش و تقدير كن و زحمت سختى ديدگان را به زبان آر، كه ياد كردن فراوان از كارهاى خوب آنان به خواست خدا دليران را برانگيزد و ترسوى سست اراده را تشويق كند اءن شاء الله . (657)
664. نهى از آزار به زنان
من وصية لعسكرده قبل لقاء العدو بصفين -: لا تهيجوا النساء باذى . و ان شتمن اءعراضكم و سببن اءراء كم ، فاءنهن ضعيفات القوى و الانفس و العقول ، اءن كنا لنومر بالكف عنهن و اءنهن لمشركات
وصيت اميرمؤ منان عليه السلام به سپاه خود پيش از برخورد با دشمن در صفين : با آزار به زنان ، خشم آن ها را برنيانگيزيد و آن ها را به هيجان نياوريد، اگر چه به آبرو و عرض شما ناسزا گويند و به اميرانتان دشنام دهند؛ كه آن ها از جهت نيرو و جان و عقل ضعيف اند و به اين امر توجه كنيد كه ما چنان بوديم كه به خود دارى از آزار زنان ، در آن وقت كه مشرك بودند فرمان داده شده بوديم . (پس از اين خوددارى در عصر اسلام ، لازم تر است .) (658)
665. خصوصيات فرمانده سپاه
للاشتر لما ولاه مصر -: فالجنود - باذن الله - حصول الرعية ، و زين الولاة ، و عز الدين ، و سبل الامن ، و ليس تقوم الرعيه اءلا بهم . ثم لا قوام للجنود اءلا بما يخرج الله لهم من الخراج الذى يقوون به على جهاد عدوهم ، و يعتمدون عليه فيما يصلحهم . فول من جنودگ اءنصحهم فى نفسك لله و لرسول و لامامك ، و اءنقاهم جيبا،اءفضلهم حلما، ممن يبطى عن الغضب ، و يستريح اءلى العذر، و يراءف بالضعفاء، و ينبو على الاقوياء و ممن لا يثير العنف ، و لا يعقد به الضعف
در فرمان حكومت مصر به اشتر مى فرمايد: سپاهيان ، به اذن خدا، دژهاى مردم اند و زيور واليان و مايه توانمندى و ارجمندى دين و وسيله امنيت . مردم جز با بودن سپاهيان پايدار نمى مانند و سپاهيان نيز جز با خراجى كه خداوند براى آن ها مقرر فرموده است ، قوام نمى گيرند، آنان به وسيله خراج در جهاد با دشمنانشان توانا مى شوند و كار خود را بدان سامان مى دهند. پس از سپاهيان خود آن كس را به فرماندهى برگزيدن كه به نظر تو براى خدا، و پيامبر او و پيشوايت از همه خير خواه تر است و از همه خير خواه تر است و از همه پاكدامن تر و بردبارتر مى باشد. كسى كه دير به خشم آيد و با پوزش فرد مورد غضب آرام گيرد، با ناتوانان مهربان باشد و با زورمندان قاطع ، خشونت او را برنيانگيزد و ناتوانى او را برجاى ننشاند. (659)
666. سفارش على در ميدان جنگ صفين
قال لعسكره قبل لقاء العدو بصفين -: لا تقاتلو هم حتى يبدوكم ، فانكم بحمدالله على حجة ، وتر ككم اءياهم حتى يبدوؤ كم حجة اءخرى لكم عليهم ، فاذا كانت الهزيمه باءذن الله فلا تقتوا مدبرا، و لا تصيبوا معورا، و لا تجهزوا على جريح
امام عليه السلام به سپاه خود قبل از برخورد با دشمن در صفين فرمود: با آن ها جنگ نكنيد تا آن ها آغاز به جنگ كنند؛ زيرا بحمدالله شما برحقيد و حجت با شماست و آغاز نكردن شما به جنگ از طرف آن ها حجت ديگرى براى شما و به زيان آنهاست و هنگامى كه آن ها به خواست خدا شكست خوردند، فرارى ها را نكشيد و آن كه از در ناچارى به كشف عورت خود پناهنده شد مكشيد و مجروحان را نكشيد. (660)
667. جايگاه امير لشكر
(وصيته عليه السلام لمعقل بن قيس الرياحى حين اءنفذه اءلى الشام ): لا تقاتلن اءلا من قاتلك ... فاذا لقيت العدود فقف من اءصحابك وسلطا، و لا تدن من القوم دنو من يريد اءن ينشب الحرب و لا تباعد عنهم تباعد من يهاب الباءس حتى ياءتيك اءمرى ، و لا يحملنكم شنانهم على قتالهم قبل دعائهم و الاعذار اليهم
از سفارش هاى امام عليه السلام به معقل بن قيس هنگامى كه او را به صفين مى فرستاد فرمود: جز با كسى كه با تو سر جنگ دارد، پيكار مكن ... هرگاه دشمن را ديدى جايگاهت را در قلب لشكريانت قرار ده ، نه آن قدر به دشمن نزديك شو چون كسى كه مى خواهد آتش جنگ را روشن كند و نه آن قدر از دشمن دور شو چون كسى كه از جنگ مى ترسد تا فرمان من برسد، و مبادا با آنان قبل از آن كه آن ها را به صلح دعوت كنيد و عذر خود را تمام گردانيد وارد جنگ شويد. (661)
655. مبارز سركش به خاك افتد؟
لا بنه الحسن : لا تدعون اءلى مبارزة ، و اءن دعيت اءليها فاءجب ، فان الداعى باغ ، و الباغى مصروع
امام على به فرزند خود حسن عليه السلام فرمود: هرگز مبارز مطلب ، اما اگر به مبارزه دعوت شدى بپذير، زيرا آن كه به مبارزه فرا خواند سر كش است و سركش به خاك افتد. (649)
656. حمايت از يكديگر در عرصه ميدان
من كلامه لاصحابه فى ساحة الحرب بصفين -: و اءى امرى منكم اءحس من نفسه رباطة جاءش عند اللقاء، و راى من اءحد من اءخوانه فشلا، فليذب عن اءخيه بفضل نجدته التى فضل بها عليه كما يذب عن نفسه ، فلو شاء الله لجعله مثله
در قسمتى از سخنان آن حضرت در ميدان جنگ صفين آمده است : هر كدام شما كه در هنگام رويارويى با دشمن در دل خويش احساس دليرى داشت و در برابر خود ترس و خوفى ديد، بايد به سبب برترى و دليرى كه خداوند ارزانى اش داشته است ، از برادر خويش دفاع كند، همان گونه كه از خويشتن دفاع مى كند، زيرا كه اگر خدا مى خواست او را نيز همچون ولى دلير مى آفريد. (650)
657. ثابت قدم در جنگ
لابنه محمد بن الحنفية لما اءعطاه الراية يوم الجمل -: تزول الجبال و لا تزل ! عض على ناجذك . اءعر الله جمحمتك . تد فى الارض قدمك . ارم ببصرك اءقصى القوم و غض بصرك و اعلم اءن النصر من عند الله سبحانه
امام على عليه السلام به فرزندش محمد بن حنفيه هنگاى كه پرچم را به دست او داد فرمود: فرزندم ! اگر كوه ها از جاى كنده شوند، تو پابرجا باش . دندان ها را روى هم بفشار. جمجمه ات را به خدا بسپار، قدمت را روى زمين چونان ميخ فرورفته ثابت بدار، چشم به آخرين صفوف دشمن بدوز، و ديده از نيروها و بارقه هاى شمشير آنان بپوش و خيره مباش و بدان كه پيروزى از نزد خداوند سبحان است . (651)
658. آموزش فنون جنگى
فى تعليم الحرب و المقاتله -: معاشر المسلمين ، استشعروا الخشية ، و تجلبوا السكينة و عضوا على النواجذ، فانه اءنبى للسيوف عن الهام و اءكملوا اللامة و قلقوا السيوف فى اءغمادها قبل سلها. و الحظوا الخزر و اطعنوا الشزر، و نافحوا بالظبا، و صلوا السيوف بالخطات و اعلموا اءنكم بعين الله
امام على عليه السلام در آموزش فنون جنگ و جنگجويى مى فرمايد: اى گروه مسلمانان ! خدا ترسى را جامه زيرين خود كنيد و رداى آرامش را بپوشيد و دندان هايتان را بر هم بفشريد؛ زيرا كه اين كار تاءثير شمشيرها را بر سر كمتر مى كند، زره كامل بپوشيد و پيش از بركشيدن شمشيرها آن ها را در نيامشان بجنبانيد و خشمگنانه با گوشه چشم بنگريد و از چپ و راست نيزه بزنيد و با تيزى شمشيرها ضربه زنيد و با پيش نهادن گام هايتان شمشيرها را به دشمن برسانيد و بدانيد كه زير نظر خدا هستيد. (652)
659. رموز شكست در جهاد
اءول ما تغلبون عليه من الجهاد، الجهاد باءيد يكم ، ثم باءلسنتكم ، ثم بقلوبكم ؛ فمن لم يعرف بقلبه معروفا، و لم ينكر منكرا، قلب فجعل اءعلاه اءسفه و اءسفله اءعلاه
او لين چيزى كه در جهاد از آن شكست مى خوريد، جهاد با دست هايتان است ، بعد با زبان هايتان ، سپس با دل هايتان ، پس آن كه با دلش خوبى ها را نشناسد و با بدى ها به مبارزه برنخيزد، قلبش واژگونه مى شود، بالاى آن پايين و پايين آن بالا مى شود. (653)
660. جايگاه سربازان مسلح و غير مسلح
قدموا الدارع ، و اءخروا الحاسر، و عضوا على الاضراس ، فانه اءنبى للسيوف عن الهام ؛ و التووا فى اءطراف الرماح ، فاءنه اءمور للاسنة ؛ و عضوا الابسار، فانه اءربط للجاش ، و اءسكن للقلوب ، و اءميتوا الاصوات ، فانه اءطرد للفشل
زره پوشان را در صف جلو و بى زرهان را در صفوف عقب قرار دهيد و دندان ها را برهم بفشاريد كه اين كار تاءثير شمشير را بر سر كمتر مى كند و در اطراف نيزه ها پيچ و تاب خوريد كه با اين كار در برابر نيزه ها بهتر مى توان جا خالى كرد، ديدگان را فرو اندازيد كه اين كار بيشتر قوت قلب و آرامش دل مى بخشد، صداهاى خود را خاموش كنيد كه اين كار در زدودن ترس و سستى مؤ ثر است . (654)
661. جهاد سه گانه
الله الله فى الجهاد باءموالكم و اءنفسكم و اءلسنتكم فى سبيل الله
خدا را، خدا را، در مورد جهاد با اموال ، جان ها و زبان هاى خويش در نظر بگيريد. (655)
662. نيروى خشم را تيز كنيد!
من اءحد سنان الغضب لله قوى على قتل اءشداء الباطل
هر كه براى خدا سرنيزه خشم خود را تيز كند، بر كشتن سردمداران باطل نيرومند گشته و پيروز شود. (656)
663. گزيده ترين سران سپاه
وليكن آثر رؤ وس جندك عندك من واساهم فى معونته ، و اءفضل عليهم من جدته ، بما يسعهم و يسمع من وراء هم من خلوف اءهليهم ، حتى يكون همهم هما واحدا فى جهاد العدو؛ فان عطفك عليهم يعطف قلوبهم عليك ... فافسخ فى آمالهم و ؤ اصل فى حسن الثناء عليهم و تعديد ما اءبلى ذوو البلاء منهم ؛ فان كثرة الذكر لحسن اءفعالهم تهز الشجاع ، و تحرض الناكل ، اءن شاء الله
بايد گزيده ترين سران سپاه نزد تو آن كسى باشد كه با ديگران هميارى كند و آنچه دارد به آنان ببخشد، چندان كه خود و خانودهده شان را كه بر جايى گذاشته اند به خوبى تاءمين كنند، تا همگى در جهاد و مبارزه با دشمن هماهنگ شوند؛ چه مهربانى تو با آنان دل هاى ايشان را به تو مهربان مى كند.. آرزوهاى آنان را برآؤ ر و پيوسته از آنان ستايش و تقدير كن و زحمت سختى ديدگان را به زبان آر، كه ياد كردن فراوان از كارهاى خوب آنان به خواست خدا دليران را برانگيزد و ترسوى سست اراده را تشويق كند اءن شاء الله . (657)
664. نهى از آزار به زنان
من وصية لعسكرده قبل لقاء العدو بصفين -: لا تهيجوا النساء باذى . و ان شتمن اءعراضكم و سببن اءراء كم ، فاءنهن ضعيفات القوى و الانفس و العقول ، اءن كنا لنومر بالكف عنهن و اءنهن لمشركات
وصيت اميرمؤ منان عليه السلام به سپاه خود پيش از برخورد با دشمن در صفين : با آزار به زنان ، خشم آن ها را برنيانگيزيد و آن ها را به هيجان نياوريد، اگر چه به آبرو و عرض شما ناسزا گويند و به اميرانتان دشنام دهند؛ كه آن ها از جهت نيرو و جان و عقل ضعيف اند و به اين امر توجه كنيد كه ما چنان بوديم كه به خود دارى از آزار زنان ، در آن وقت كه مشرك بودند فرمان داده شده بوديم . (پس از اين خوددارى در عصر اسلام ، لازم تر است .) (658)
665. خصوصيات فرمانده سپاه
للاشتر لما ولاه مصر -: فالجنود - باذن الله - حصول الرعية ، و زين الولاة ، و عز الدين ، و سبل الامن ، و ليس تقوم الرعيه اءلا بهم . ثم لا قوام للجنود اءلا بما يخرج الله لهم من الخراج الذى يقوون به على جهاد عدوهم ، و يعتمدون عليه فيما يصلحهم . فول من جنودگ اءنصحهم فى نفسك لله و لرسول و لامامك ، و اءنقاهم جيبا،اءفضلهم حلما، ممن يبطى عن الغضب ، و يستريح اءلى العذر، و يراءف بالضعفاء، و ينبو على الاقوياء و ممن لا يثير العنف ، و لا يعقد به الضعف
در فرمان حكومت مصر به اشتر مى فرمايد: سپاهيان ، به اذن خدا، دژهاى مردم اند و زيور واليان و مايه توانمندى و ارجمندى دين و وسيله امنيت . مردم جز با بودن سپاهيان پايدار نمى مانند و سپاهيان نيز جز با خراجى كه خداوند براى آن ها مقرر فرموده است ، قوام نمى گيرند، آنان به وسيله خراج در جهاد با دشمنانشان توانا مى شوند و كار خود را بدان سامان مى دهند. پس از سپاهيان خود آن كس را به فرماندهى برگزيدن كه به نظر تو براى خدا، و پيامبر او و پيشوايت از همه خير خواه تر است و از همه خير خواه تر است و از همه پاكدامن تر و بردبارتر مى باشد. كسى كه دير به خشم آيد و با پوزش فرد مورد غضب آرام گيرد، با ناتوانان مهربان باشد و با زورمندان قاطع ، خشونت او را برنيانگيزد و ناتوانى او را برجاى ننشاند. (659)
666. سفارش على در ميدان جنگ صفين
قال لعسكره قبل لقاء العدو بصفين -: لا تقاتلو هم حتى يبدوكم ، فانكم بحمدالله على حجة ، وتر ككم اءياهم حتى يبدوؤ كم حجة اءخرى لكم عليهم ، فاذا كانت الهزيمه باءذن الله فلا تقتوا مدبرا، و لا تصيبوا معورا، و لا تجهزوا على جريح
امام عليه السلام به سپاه خود قبل از برخورد با دشمن در صفين فرمود: با آن ها جنگ نكنيد تا آن ها آغاز به جنگ كنند؛ زيرا بحمدالله شما برحقيد و حجت با شماست و آغاز نكردن شما به جنگ از طرف آن ها حجت ديگرى براى شما و به زيان آنهاست و هنگامى كه آن ها به خواست خدا شكست خوردند، فرارى ها را نكشيد و آن كه از در ناچارى به كشف عورت خود پناهنده شد مكشيد و مجروحان را نكشيد. (660)
667. جايگاه امير لشكر
(وصيته عليه السلام لمعقل بن قيس الرياحى حين اءنفذه اءلى الشام ): لا تقاتلن اءلا من قاتلك ... فاذا لقيت العدود فقف من اءصحابك وسلطا، و لا تدن من القوم دنو من يريد اءن ينشب الحرب و لا تباعد عنهم تباعد من يهاب الباءس حتى ياءتيك اءمرى ، و لا يحملنكم شنانهم على قتالهم قبل دعائهم و الاعذار اليهم
از سفارش هاى امام عليه السلام به معقل بن قيس هنگامى كه او را به صفين مى فرستاد فرمود: جز با كسى كه با تو سر جنگ دارد، پيكار مكن ... هرگاه دشمن را ديدى جايگاهت را در قلب لشكريانت قرار ده ، نه آن قدر به دشمن نزديك شو چون كسى كه مى خواهد آتش جنگ را روشن كند و نه آن قدر از دشمن دور شو چون كسى كه از جنگ مى ترسد تا فرمان من برسد، و مبادا با آنان قبل از آن كه آن ها را به صلح دعوت كنيد و عذر خود را تمام گردانيد وارد جنگ شويد. (661)
+ نوشته شده در ساعت توسط یه کسی دور از خدا